قدس آنلاین - اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه ایران در اواخر دوره صفویه دچار بحرانهای متعدد داخلی از یک طرف و خطر هجوم اقوام خارجی از سوی دیگر شده بود. تحمل این شرایط برای علما و اندیشمندان این عصر که سالهای شکوه و عزت ایران را در زمان حکمرانی سران مقتدر آغازین سالهای حکومت صفوی تجربه کرده بودند، بسیار سخت و دردناک مینمود. حضور اندیشمندان مسلمان در قدرتی موازی با سلطان صفوی و تأثیر نفوذ کلام و عمل آنان نزد شاهان در بهبود اوضاع زندگی مردم قابل لمس بود و زندگی اندیشمندان مسلمان در همنشینی و همکلامی اقشار مردم بر ارتقای سطح فکری و فرهنگی آنان نیز تأثیر درخشانی گذاشته بود. افول قدرت حکومت در آخرین سالهای حیات آن و سستی و بی مایگی حاکمان در توجه به اداره کشور و حفظ امنیت و استقلال مرزها و معیشت مردم یک بار دیگر ضرورت طرح نظریات اندیشگی برای بهبود واصلاح اوضاع را پیش آورد. اندیشه سیاسی در این زمان با توجه به شرایط پیش آمده و حاکم در کشور لازم بود که دچار تحول عمیق و چگونگی و راه برون رفت از این شرایط بحرانی تئوریزه شود. این مهم در اندیشه سیاسی قطب الدین نیریزی که از اندیشمندان اواخر حکومت صفویه است، عملی شد.
زیر سؤال بردن مفهوم سلطنت مطلقه
رساله سیاسی قطب الدین نیریزی، مفهوم سلطنت مطلقه را که تا این زمان به عنوان قالب سیاسی حاکم در ایران پذیرفته شده بود، زیر سؤال برد. قطب الدین که اندیشمندی سیاسی با گرایشهای عرفانی بود، در ارایه نظریات خود به این بعد عرفانی نیز نظر داشت و ضمن تحلیل شرایط موجود و انتقاد از وضعیت حاکم، با الهام از روح الهی و آزادگی، تفکرات سیاسی خود را بیان نمود. توجه به ویژگیهای متافیزیکی در اندیشه سیاسی قطب الدین نیریزی، وی را در ارایه نظریاتش به عدالت و مردم محوری نزدیکتر کرده و از غلبه وجه اقتدارگرایانه و قدرت خواهی برای سلطان دور کرده است. نیریزی در انتقاد از وضعیت رفتاری و عمل سیاسی سلطان در توجه به گفتارهای دور از تعقل و اندیشه ورزی، نتیجه آن را نابودی کشور و اسفناکی اوضاع مردم ذکر میکند و از ستم شاه نادان گلایه دارد. نیریزی فساد مالی امیران و غفلت شاه را در خرابی کشور از عامل خارجی مهمتر و اثرگذارتر بیان میکند. در این زمان که خطر نفوذ افغانها به مرزهای کشور نزدیک و حتمی بود، نیریزی با گلایه از وضعیت داخلی و تحلیل رفتار سیاسی حاکمان، گره فتنه داخلی را سهمگینتر از تهاجم خارجی میداند و بر اصلاح درون و دستگاه حاکمه در بهبود اوضاع تأکید میکند: «اگر بر این گمان هستید که دشمنان بزودی به هلاکت خواهند رسید، بدانید که علت نخستین، هنوز پابرجاست و همین طور بعد از این {پابرجا خواهد بود}. آیا بجز این راهی برای درمان این خرابیها وجود دارد و آیا راه نجات دیگری هست؟»
تنها راه نجات
نیریزی ضمن هوشیاری و آگاهی از نابسامانیهای داخلی، راه برون رفت از این شرایط و تنها راه سامان سیاسی کشور را حسن رفتار و سلوک عملی صحیح در توجه به مردم میداند و در مختصات فکری خود جایگاه اصلی و والایی برای مردم در نظر گرفته و مبانی فکری این نظریه را از اخلاق سیاسی نهج البلاغه و الهام از تأکید امیرالمؤمنین(علیه السلام) نسبت به ضرورت توجه به اوضاع مردم تحت حکومت در نامهای که به مالک اشتر، حکمران مصر نوشته است، گرفته بود. حکمت عملی در کلام مولا و ضرورت برخورداری از اخلاق سیاسی و تهذیب اخلاقی در اداره امور، الگوی فکری در اندیشه سیاسی قطب الدین نیریزی بوده و موجب شده است در برآوردهای سیاسی و عرفانی خود حق و حقیقت را در صلاح امور اجتماعی در نظر آورد و توجه به راحت مردم را صلاح کار امر سیاسی و عاقبت خیر برای حاکم توصیف کند. با توجه به توصیف و ویژگیهایی که امام علی(علیه السلام) مبنی بر دوری و پرهیز از بخل و ترس برای حاکمان بر میشمارد؛ نیریزی نیز امیران را به این کلام توصیه میکند تا بلکه از این طریق خیر و نیکویی به جامعه و مردم رو کند و آنان را در برابر تهاجمات خارجی در امان نگه دارد: "ای برادران دینی ما و ای علمای امت رسول الله(صلی الله علیه و آله)، اگر از آن دسته مردانی هستید که امیر مؤمنان(علیه السلام)وصفشان کرد، حداقل برای حفظ حیات آنان و نگهداری دختران و پسران و زنان، بناچار تلاشی کنید تا جان در امان بماند و فرزندان و زنان از ننگ در امان باشند پیش از آنکه ننگ، همراه عذاب دردناک یکباره بر سرمان فرود آید و آن زمان گریزگاهی نباشد.»
کمک از عهدنامه مالک اشتر
تحلیل نیریزی از اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران ضمن ابراز تأسف و حس دردمندی، با ارایه راهکار در حل بحرانها تکمیل میشود و هیأت حاکمه را با ترسیم فضایی روشن یاری میکند. کسب سعادت دنیوی و اخروی با استعانت از عهدنامه مالک اشتر در گرو اراده و اختیار عموم مردم، برترین اندیشه سیاسی نیریزی است که آن را به عنوان هدف اصلی حرکت اجتماع اعلام میدارد و کسب فضیلت در عمل سیاسی حاکمان عصایی است که یاری دهنده حرکت به سوی حق و حقیقت خواهد بود.
تفسیر عرفانی و الهی نیریزی از امر سیاسی و رویکردی که به نامه سیاسی امام علی(علیه السلام) به مالک اشتر دارد، وی را در تقابل با تفکر دیرین سلطنت مطلقه در اندیشه سیاسی ایران زمین قرار داده و در اعلام نارضایتی از عملکرد سیاسی شاه صفوی بی ملاحظه، مینویسد.
نیریزی دوری از اندیشه اسلامی را نخستین عنصر تعیین کننده در اسفناکی وضع مردم میداند و نقش تعیین کنندگی مهمی برای مردم قایل است. تأکید بر دوری جامعه از خمودگی و سستی و حضور فعال در عرصههای حیاتی کشور همواره مؤثر بوده و آنچه در این مسأله نکته کلیدی محسوب میشود، ضرورت ارتقای سطح فکری و آگاهی مردم است تا بینش دقیق و صحیح بتواند حلال بحرانهای اجتماعی باشد. این وضعیت مطلوب در اندیشه عرفانی و اسلامی با حضور مردم در تحولات مختلف فراهم میشود و وجود و حیات حاکمان و دستگاههای سیاسی نیز به خواست و اراده مردم است، به گونهای که امام علی(علیه السلام) خود میفرمایند؛ «اگر رغبت و هجوم مردم برای خلافت نبود، مرا میلی به آن نبود». مردم سالاری دینی در کنار وجه الهی اندیشه سیاسی امام علی(علیه السلام)، دو پایه قدرت ساختار حکومت بوده است، زیرا فلسفه وجودی حاکم برای هدایت مردمان به سوی حق و حقیقت و کسب سعادت است، البته این جایگاه با بحث امامت که مقامی منتخب از سوی خداوند است تداخلی ندارد که تمایل مردم در این مهم بی تأثیر بوده، بلکه این امر به خواست و اراده خداوند است که برترین انسانها را به مقام امامت میرساند.
نظر شما